قدس آنلاین: ماجرای«الصَرخی» محدود به امسال و سه یا چها رسال اخیر نمیشود. رد پای آشکار این آیتالله خودخوانده بعثی و داعشی را میشود حتی در آشوبهای هشت سال پیش عراق هم پیدا کرد. دنبال رد پاهای پنهانش هم اگر میگردید، باید بین 15 تا 35 سال به عقب برگردید.
پیشینه انحراف و ادعای رابطه با امام زمان(عج) البته چه در عراق و چه در ایران مربوط به خیلی پیشتر از اینهاست. «الصرخی» و نمونههای مشابهش که در عراقِ این سالها کم نیستند در واقع تکرار نخ نمای جریانهایی چون «بابیت» به شمار میروند که با کمی تغییر، نسخههای به روزرسانی شده آنها، متناسب با رخدادهای چند سال اخیر، درعراق منتشرشدهاند! کمپانیهای سیاسیِ منتشرکننده چنین نسخههایی هم لابد توقع دارند با «الصرخی» و نمونههای مشابهش، از آب گلآلود اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق، ماهیِ خودشان را بگیرند.
تکذیب میکنیم
این هم که به بهانهای یکباره پیدایش شود، مدتی مثلاً با حمله به کنسولگری ایران در شهر «کربلا» نام خودش و طرفدارانش را سر زبانها بیندازد و همه جا را به آشوب بکشد و بعد اگر اوضاع برایش نامناسب شد، همان طور ناگهانی غیبش بزند، چیز تازهای نیست. این پیدا و گُم شدنهای ناگهانی، تاکتیک همیشگی آدم و جریانی است که تحلیلگران، بخشی از ناآرامیهای اخیر عراق و شعارها و رفتارهای ضدایرانی آن را زیر سر او میدانند. خودش را مرجع میداند و پیروان اغلب مسلحی هم دارد که تا چند وقت پیش برخی از خبرگزاریهای وابسته به عربستان، بهشکلی کاملاً مشکوک، تعداد آنها را بزرگنمایی کرده و اگر کسی درباره پشت پردههای جریان «الصرخی» افشاگری نمیکرد، ممکن بود آن را به 100 هزار نفر هم برسانند و به جز قبیله «آل صرخه» دیگر قبیلهها و عشیرههای بخشی از عراق را هم در زمره نیروهای مسلح این جریان معرفی کنند. این در حالی است که کل افراد منتسب به این جریان که در ماجرای حمله به کنسولگری ایران در کربلا حضور داشتند به حدود 300 نفر میرسید. درباره پشتیبانی قبیله «آل صرخه» و طایفههای زیرمجموعه آن هم این نکته گفتنی است که در سال 1393، رئیس قبیله آل صرخه «شیخ علی الصکبان» و رؤسای سه طایفه این عشیره یعنی طوایف «آل برجس، الصوایح و البیبات» پس از بیعت با آیتالله سیستانی در بیانیهای اعلام میکنند: «ما شمشیرهای قانونی برای خدمت به مرجعیت بزرگ هستیم و برای نابودی تمام کسانی که به اسم مرجعیت در حال سوءاستفادههای گوناگون هستند گوش به فرمان مرجعیت نجف با پیشگامی آیت الله سیستانی هستیم... ما اعلام میکنیم که در سال 1999 محمود الصرخی را به علت فسق و بیبندوباری برای همیشه از قبیله طرد کردیم... محمود الصرخی یک بعثی است و در زمان «سبعاوی ابراهیم الحسن تکریتی» رئیس دستگاه اطلاعاتی حزب بعث، برای وی گزارشهای حزبی مینوشت و به آن افتخار میکرد...».
مجتهد استخبارات
متولد 1964 در شهر کاظمین است. به قول خود منابع مختلف عراقی، مشکوکترین بخش زندگی و تحصیلات «الصرخی» این است که در سال 1987 از دانشکده مهندسی دانشگاه بغداد دانشآموخته میشود اما 6 یا هفت سال بعد و در 30 سالگی یکباره به دروس حوزوی علاقهمند شده و سراغ حوزه علمیه میرود! البته این منابع خبری و تحلیلی در عراق حق دارند علاقهمند شدن یکباره مهندس «الصرخی» به حوزه علمیه را مشکوک بدانند. چون در اعلامیهای که بالاتر به نقل از رئیس قبیله «الصرخه» آوردیم، یادآوری شده است که دستگاه اطلاعات رژیم صدام برخی مأموران خود از جمله محمود الصرخی را به عنوان طلبه برای جاسوسی به حوزههای علمیه مختلف در عراق میفرستد. البته منابع عراقی اضافه میکنند که این افراد پس از مدتی رفت و آمد به حوزه، موفق به ورود و نفوذ چندانی در حوزهها نشدند، بنابراین دم و دستگاه استخبارات عراق در خارج از حوزهها برای مأمورانش دورههای فقهی و... برگزار میکند تا در نهایت هم به آنها مدرک اجتهاد و مرجعیت بدهد و گویا «الصرخی» را هم اعلم این مجتهدان اعلام میکند!
خود مهندس مجتهد اما معتقد است، در حوزه نجف درس خوانده و شاگردی آیت الله «سید محمد باقر صدر» را هم کرده است. این ادعای او البته نه تنها توسط هیچکس تأیید و مهر و امضا نشده بلکه آیت الله سید کاظم حائری که شاگرد آیت الله صدر هم بوده، ادعای او را تکذیب کرده است.
من سید خراسانی هستم!
ادعای مرجعیتش به 16 سال پیش برمیگردد. یعنی زمانی که رژیم صدام هنوز سقوط نکرده بود اما بوی الرحمانش بلند شده بود. مدتها پیش از این اعلام، گروههای مختلفی با شعارهای مهدویت در میان برخی شیعیان عراق شکل گرفته بودند. از«جیش المهدی» بگیرید که سید محمد صدر( پدر مقتدا صدر) آن را پایهگذاری کرده بود تا سید یمانی یا سید حسنی که بعدها پیدایشان شد یا ضیا عبدالزهرا کاظم که گروه «سربازان بهشت» را به راه انداخته بود. از جیش المهدی که هرگز داعیه ارتباط با امام زمان(عج) را نداشت اگر بگذریم بقیه گروهها مدعی چنین ارتباطی بودند و حتی کم کم پا را فراتر گذاشته، ادعای نمایندگی از جانب امام زمان(عج) و... هم داشتند. یکی از جالبترین این مدعیان «الصرخی» بود که ابتدا «محمود عبدالرضا البهادلی» نامیده میشد اما با سقوط صدام و حزب بعث، غیبش زد و تا مدتها مخفی بود اما در سال 2005 ناگهان با عمامه مشکی و ادعای سیادت پیدایش شد. روایت پایگاه خبری «کنوز مدیا» درباره گذشته «الصرخی» ممکن است خیلی شبیه روایت ما نباشد اما بیشباهت هم نیست: «در دهه 90 میلادی، الصرخی در منزل خود ماهواره نصب کرده بود و به همین علت، بازداشت و به پرداخت ۳۰۰ هزار دینار عراقی محکوم شد. در دورانی که بازداشت بود، فلسفهبافی میکرد و مینوشت. یکی از افسران امنیتی از این مسئله مطلع میشود و به مسئولان بالادستی گزارش میدهد. سرویس اطلاعات عراق نیز وی را جذب و دورههای آموزشی عقیدتی-مذهبی برای وی برگزار میکند و او را به پاکستان میفرستد تا جادوگری بیاموزد... او یک سال بعد، از پاکستان به عراق بازمیگردد و نام خود را «شیخ محمود التمیمی» میگذارد. پس از آن عمامه سفیدی به تن کرد و ملقب به شیخ محمود شد. پس از مدتی نیز عمامه سیاه به تن نموده و نام محمود الصرخی را برای خود انتخاب کرد. پس از مدتی به سید محمود الحسنی تغییر نام داد و به مردم میگفت من، شخصِ سیدالحسن الخراسانی هستم و امام زمان(عج) را میشناسم! مدتی بعد ادعا کرد نایب امام زمان(عج) است و پس از مدتی هم مدعی شد که خود امام زمان (عج) هستم و تا امروز نمیخواستم خودنمایی کنم»!
همین حالا
همین حالا هم اگر کمی وقت بگذارید و نامش را در اینترنت جستوجو کنید، به مواردی درباره او برمیخورید که به شما کمک میکند بدانید در چند سال اخیر چگونه و کجا ناپدید شده، چطور ناگهانی پیدایش شده و کدام حوادث و جنایتها زیر سر او است و از کجا و توسط چه کسانی حمایت میشود.
از سال 1390 که پس از مدتی بی خبری، دوباره نامش سر زبانها میافتد تا سال 1392 که خبرگزاریها مینویسند او «شبکه اعدام برای امام زمان» را راه انداخته است! ماجرای حمله به منزل آیتالله سیستانی توسط عوامل مرتبط با «الصرخی» هم از جمله خبرهایی است که مدتها در عراق داغ میشود. پس از این، نقشه گروه الصرخی برای ترور آیتالله سیستانی یا برای حمله به حرم امام حسین(ع) را هم میتوانید در میان اخبار غائلههایی که آنها به راه انداختهاند پیدا کنید. خبر فرار و اقامت مخفیانه او در قطر، شایعه حضور در لبنان، خبر و عکسهای مربوط به دستگیری و حتی کشته شدنش و حمایت همهجانبه خبرگزاریهای وابسته به آل سعود از اقدامات او در عراق نیز از جمله اخبار و تحلیلهایی است که میشود در مطالب آرشیوی سال 1393 خبرگزاریهای مختلف از او پیدا کرد. البته در همین سال افشاگریهای جالبی هم از گذشته او در نشریات عراقی منتشر میشود. معروفترینش مطالب و تصاویری است که از دوران دانشجویی او افشا میشود: «برخی اسناد و اطلاعات موجود درباره «الصرخی» حکایت از آن دارد که وی مدتی از همکلاسیهای دوران دانشجویی «عدی» فرزند صدام، دیکتاتور سابق عراق بود و در همان زمان عضو حزب بعث و به یکی از دوستان نزدیک عدی مبدل شد... در همان زمان در پارتیهای مختلطی که توسط عدی برگزار میشد شرکت میکرد و حتی تصاویری از رقصیدن وی در این پارتیها وجود دارد... از جمله ادعاهای عجیب وی این است که در یک دیدار محرمانه با برخی هوادارانش مدعی شده امام زمان(عج) با خواهر او ازدواج کرده و داماد خانوادگی آنها شده است...»!
نظر شما